اغلب مردم میگویند که دروغ همیشه اشتباه است، مگر اینکه برای گفتن آن دلیل موجهی داشته باشیم؛ که این معنی را میرساند که دروغ همیشه هم اشتباه نیست. اما دروغ داریم تا دروغ؛ دروغ شاخدار، دروغ مصلحتآمیز، دروغ کودکانه و... اما دروغهای بیخطر یا کمخطری هم هست که همه ما در زندگی روزمرهمان زیاد گفته یا شنیدهایم. در زمانهای که میشود به کمک انواع روشهای ارتباطی، یاد بگیریم که صادق باشیم و با یکدیگر با احترام رفتار کنیم، چرا به دروغگویی عادت کردهایم و چگونه میتوانیم از شر این عادت مزاحم، خلاص شویم؟
دروغ چیست؟ دروغ وارونه جلوهدادن حقیقت است. دروغ بیان ناراستی است. دروغ کتمان حقایق است و ابزار بزرگ جنایت. دروغ پردهای است بین خود راستین با خود نمایشی. دروغ جداکننده شخصیت واقعی یک فرد با شخصیت اجتماعی و خانوادگی او است. برای نشان دادن نه آنچه هستیم بلکه آنچه میخواهیم باشیم دروغ میگوییم. دروغ را اگر ریشه همه جنایتهای بشری بدانیم خطانرفتهایم.
علامه دهخدا در لغت نامه خود دروغ را سخن ناراست، قول ناحق، خلاف حقیقت، مقابل راست، مقابل صدق و درنهایت معادل کذب میداند.
دروغگویی گونهای از فریب است اما همهگونههای فریب، دروغ بهشمار نمیروند. دروغگویی دادن اطلاعاتی با قصد فریب طرف مقابل است و این در حالی است که شما به نادرست بودن این اطلاعات یقین دارید.
یک دروغ از 3مشخصه برخوردار است:
دروغ، اطلاعاتی را مخابره میکند.
دروغگو قصد فریب فرد یا گروهی را دارد.
دروغگو معتقد است که سخنان فرد یا گروه مقابل حقیقت نیست.
این تعریف اظهار میدارد، آن چیزی که دروغ را دروغ میکند، قصد فرد دروغگو برای فریب دادن طرف مقابل است.
انواع دروغ
دروغ بازی: با این دروغ میخواهند حوادث تخیلی یا بازی را به دیگران بفهمانند.
دروغ مبهم: از ناتوانی فرد در گزارش دقیق جزئیات یا مغالطه کردن ناشی میشود.
دروغ پوچ: جهت جلب توجه کردن دیگران این دروغ را میگویند.
دروغ انتقامجویانه: از نفرت فرد به شخص یا شیئی ناشی میشود.
دروغ محدود: در نتیجه ترس از مقررات شدید یا تنبیه ناشی میشود.
دروغ خودخواهانه: دروغ حساب شدهای است جهت گول زدن دیگران برای به دست آوردن آنچه فرد میخواهد.
دروغ عــرفی یا وفادارانه: بهمنظور حفظ و مراقبت از دوست یا دوستان انجام میشود.
دروغ عادتی: بهدلیل الگوبرداری از دیگران یا افراد مورد علاقه فرا میگیریم.
خیالبافی و رویا: در افرادی که دوران کودکی خوبی نداشتهاند دروغگویی بیشتر جنبه خیالبافی و رؤیااندیشی دارد و کمتر بهمنظور فریب دیگران به کار میرود.
فرق بین دروغگویی و میتومانیا (Mythomania )
بیاید با هم کمی حالت روانی میتومنها را بررسی کنیم: میتومانیا بیماری جنون اغراقگویی یا دروغگویی است. میتومن دروغگو نیست. دروغگو میداند که دروغ میگوید، میخواهد با کمال وضوح مخاطب خود را فریب بدهد، بیآنکه خواب و خیال و واقعیت را درهم کند. میتومن به آنچه میگوید باور دارد. دروغگوییاش برای فریب دیگری نیست، بلکه برای آن است که خود آن را باور کند. میتومن در روبهرویی با دروغ خود به هر راهی متوسل میشود. میتومن در نهایت در عشق بهخود میزید. با هر دروغ در خود میل و خواهش و هوسی را پنهان میکند. در حالت افسردگی بسیار گله و گلایه میکند. بهدنبال گروهی است که بهحرفهایش باور آورند. گاه میتومنی از مگالومنی (خودبزرگبینی) دور نیست. گرچه در کودکان 4 تا 6 ساله، دروغ پارهای از مراحل رشد محسوب میشود، اما در ورای این سنوسال، میتومنی در زمره آسیبها و بیماریهای روانی شمرده میشود.
پیدایش پدیده میتومنی و دروغگویی مداوم، غالبا تنها راه فرار از واقعیت جهان خارج است. میتومن از تحریک دیگران، رفتوآمد بین دنیای فانتزی و واقعیت لذت میبرد. ارائه استدلال برای عیانکردن دروغ میتومن بیهوده است. ترس از افشا شدن، میتومن را گاه تا خشونت، توهین و ایراد اتهام دروغگویی به مخاطب به پیش میبرد. میتومن تنها سخنی را گوش میدهد که در راه هدفش باشد. برای درمان میبایست فرد بپذیرد که بیمار است و این برای میتومن غیرممکن است.
چرا دروغ میگوییم؟
نگاه قرآن: قرآن عوامل چندی را بهعنوان عامل دروغگویی معرفی میکند. قرآن منشأ دروغ را شیطان و ابلیس میداند و به انسان هشدار میدهد که شیطان بهعنوان بنیانگذار دروغ و کسی که از این طریق کوشید تا به اهداف پست خود دست یابد، موجودی است که انسان را تشویق به دروغ گفتن میکند. قرآن در داستان آفرینش و خلافت انسان گزارشی کامل از واقعه به دست میدهد و در آنجا به اموری توجه میدهد که بسیار حیاتی و حساس است.
قرآن گزارش میکند که ابلیس برای دستیابی به اهداف خویش و خوار و گمراه کردن انسان به دروغ متوسل میشود و نخستین موجودی است که از آن برای دستیابی به اهداف شوم خود سود میبرد. بهنظر میرسد که ابلیس بدون دروغ نمیتوانست آدم را گمراه کند و لذا برای گمراهکردن وی از سوگند دروغ بهره برد.
قرآن به انسان هشدار میدهد که شیاطین و یاران ابلیس الهامکنندگان دروغ بر دروغگویان هستند و آنان هستند که به این نابهنجاری دامن میزنند. البته قرآن توضیح میدهد که شخصیت دروغگویان به آنان اجازه میدهد تا تصرف شوند. از اینرو میفرماید شیاطین بر هر تهمتزننده و گناهکار الهام به دروغ میکنند. در آیات 221 تا 223 سوره شعراء میخوانیم:
«آیا میخواهید شما را آگاه سازم که شیاطین بر چه کسانی نازل میشوند. بر هر شخص بسیار دروغگو نازل میشوند. کسانی که گوش فرا میدهند و اکثرا دروغ میگویند.»
نگاه روانشناسی: روانشناسان، برخی از مهمترین دلایلی را که باعث میشوند دروغ بگوییم، اینگونه فهرست میکنند:
میخواهیم از درگیری پرهیز کنیم.
نمیخواهیم باعث خشم یا صدمه کسی بشویم.
نمیخواهیم احساسات کسی را جریحهدار کنیم.
میخواهیم کسی را تخریب یا روحیهاش را تضعیف کنیم.
میخواهیم احترام و تحسین دیگران را جلب کنیم.
دوست داریم به قدرت بیشتری برسیم.
دوست نداریم به اشتباهاتمان اعتراف کنیم.
جالب اینکه خیلی از مواقع، ممکن است نیت شخص دروغگو هم خیرخواهانه باشد، هر چند که دروغگویی در اکثر مواقع، ریشه در خود شخص و خودخواهی شخص دروغگو دارد.
چرا دروغگویی اشتباه است؟
دلایل زیادی مبنی بر اینکه چرا مردم دروغگویی را اشتباه میدانند وجود دارد، که البته بستگی به نگاه فرد به مبحث اخلاق دارد.
دروغگویی اشتباه است، زیرا جهانی که بر مبنای حقیقت باشد با ارزش است؛ دروغ دیوار اعتماد بین افراد را نابود میکند.
اگر مردم قادر به بیان حقیقت نباشند، زندگی بسیار سخت میشود، زیرا هیچکس نمیتواند به چیزهایی که میشنود و میخواند، اعتماد کند.
جهان غیرقابل اعتماد برای دروغگوها هم بد است؛ اگر همه دروغ بگویند، دروغگویی ارزش کاربردی خود را از دست میدهد.
دروغگویی اشتباه است، زیرا عملی است که افراد خوب آن را انجام نمیدهند.
- رفتار خوب، نشاندهنده فضیلتهای افراد خوب است.
دروغگویی اشتباه است زیرا از لحاظ اخلاقی نادرست است.
بعضی کارها از اساس اشتباه هستند؛ دروغگویی یکی از آنهاست.
دروغ، چه آسیبهایی میزند؟
دروغ عامل بدعتها: قرآن گفتههای بیاساس و دروغ را عامل اصلی بدعتها در دین برمیشمارد و دروغگویی را عامل مهمی در افزایش بیماردلی افراد بیان میکند و اینگونه است که فرد از دریافت آیات الهی و حقایق باطنی محروم میشود و در نهایت با پیشه گرفتن دروغگویی در دنیا به جرگه منافقان وارد میشود و به مصیبت نفاق گرفتار میآید.
دروغگو، انسان نامتعادل: بهنظر میرسد که دروغ بهعنوان نابهنجاری گفتاری، هم بهصورت موردی و هم بهصورت مداوم عامل مهمی در خروج انسان از تعادل شخصیتی است. انسان متعادل برای اینکه دچار بیماری نفاق و فقدان سلامت شخصیتی نشود میبایست از دروغ موردی نیز پرهیز کند.
دروغ، نابودکننده اعتماد اجتماعی: مهمترین سرمایه حیات فردی و اجتماعی انسان که موجبات آرامش و آسایش او را فراهم میآورد، حس اطمینان و اعتماد به یکدیگر است و در جامعهای که چنین احساسی موجود نباشد، هرگز زندگی، گوارا و دلنشین نخواهد بود و دروغ عامل مهمی در ازبینبردن این سرمایه ارزشمند است زیرا هنگامی که آدمی از اطرافیان خود رفتار و سخن توأم با دروغ و ناراستی میبیند و میشنود و دروغ آنها برایش برملا میشود، دیگر خود را در امنیت و آسایش نمییابد و هر لحظه و هرآن، انتظار حادثه ناگواری را دارد که در اثر دروغگویی دیگران روی خواهد داد.
راههای درمان دروغ چیست؟
قبل از هر چیز باید انسانهای دروغگو را به عواقب دردناک و آثار سوء معنوی، مادی، فردی و اجتماعی این رذیله زشت متوجه ساخت. همچنین باید اظهار داریم که اگر دروغ در پارهای از موارد نفع شخصی هم داشته باشد نفعش آنی و بسیار زودگذر است؛ زیرا هیچ سرمایهای برای یک انسان در اجتماع - در هر شرایط و هر مقامی- بالاتر از سرمایه اعتماد و اطمینان مردم نسبت به وی نیست که بزرگترین دشمن آن همین دروغ است.
یکی دیگر از مؤثرترین طرق درمان دروغ، پرورش شخصیت در افراد است؛ زیرا یکی از عوامل مهم روانی دروغ، احساس حقارت و کمبود شخصیت است و در حقیقت دروغگفتن یک نوع عکسالعمل برای جبران این موضوع است. اگر مبتلایان به دروغ احساس کنند صاحب نیروها و استعدادهایی درون خود هستند که با پرورش آنها میتوانند ارزش و شخصیت خود را بالا ببرند، نیازی به توسل جستن به دروغ برای ایجاد شخصیت قلابی در خود نمیبینند.
باید انگیزههای دروغ و ریشههای این انحراف اخلاقی از قبیل طمع، ترس، خودخواهی، حب و بغضهای افراطی و امثال آن را در افراد خشکانید تا این رذیله خطرناک زمینه مساعدی را برای نشو و نمای خود در وجود انسان پیدا نکند.
باید محیطهای تربیتی و معاشرتی مبتلایان را از وجود افراد دروغگو پاک کرد تا تدریجاً طبق اصل تأثیر پذیری، محیط وجود آنها از این رذیله (دروغگویی) پاک شود.